به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ویژهبرنامه «همدلی فرهنگ» روز دوشنبه ۱۹ آذر ماه ویژه دیدار سعید اوحدی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با دانشآموزان و فرزندان شهدای مدافع حرم در فرهنگسرای رضوان در بهشت زهرا (س) برگزار شد. در این برنامه همچنین مهدی اخلاقینیا مدیر کل نظارت و بازرسی سازمان فرهنگی هنری، فریده صاعلی رییس فرهنگسرای رضوان و پدر شهید مصطفی احمدی روشن حضور داشتند.
سعید اوحدی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از حضور در جمع دانشآموزان ابراز خرسندی کرد و گفت: برپایی این نشستها به این دلیل است که ما به اهمیت دانشآموزان اعتقاد داریم. دوران نوجوانی شما بسیار سریع میگذرد و آینده پیش روی شماست.
وی در ادامه به بیان خاطرات دوران نوجوانی خود پرداخت و گفت: قبل از انقلاب اسلامی که دیپلم را گرفتم، درخواست دادم که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام شوم. خدا را شکر در یک دانشگاه خوب در آمریکا پذیرفته شدم تا اینکه به انقلاب اسلامی رسیدیم و با وقوع انقلاب، درس را رها کردم و به ایران بازگشتم. پنج ماه در ایران بودم و با اصرار خانواده برای ادامه تحصیل، دوباره به آمریکا رفتم تا درس را ادامه دهم. دوباره در تابستان سال ۱۳۵۹ به ایران آمدم و یک روز صبح از خواب بیدار شدم و شنیدم صدام جنگ تحمیلی را با حمله به فرودگاهها آغاز کرده است. به سمت اهواز حرکت کردم و در جبهه حاضر شدم. فضای آن زمان جنگ و جبهه ما را گرفتار و شیفته کرد و در اوایل سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی اسیر شدم. تا سال ۱۳۶۹ در زندانهای عراق بودم تا اینکه بالاخره اسرا با دعای مردم آزاد شدند.
رییس سازمان فرهنگی هنری ادامه داد: مهدی حاج کرمی یک دانشآموز ۱۵ ساله بود که در دوران اسارت با ما بود. پای تیرخورده مهدی به دلیل رسیدگی نکردن عراقیها عفونت کرد و عفونت وارد خون او شد. این عفونت پا باعث شد مهدی شنوایی هر دو گوش خود را از دست بدهد. نمایندگان صلیب سرخ جهانی طبق برنامهشان که چند وقت یک بار به اردوگاهها سر میزدند، وارد اردوگاه اسرا شدند و مهدی را معاینه کردند و به او قلم و کاغذ دادند که بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. نمایندگان صلیب گفتند شرایط مهدی اصلاً مساعد نیست و باید زود او را در بیمارستان موصل عمل کنیم. از او رضایت خواستند که به بیمارستان منتقلش کنند. من آنجا به عنوان مترجم حضور داشتم و طبق گفته نماینده صلیب، برای او نوشتم که ممکن است در عمل جراحی قطع عضو انجام شود و باید برای این موضوع رضایت بدهی. مهدی گفت مرا ببرید بیمارستان، اگر پایم را قطع کردند اشکالی ندارد، اگر هر دو دستم را قطع کردند اشکالی ندارد، اما شما را قسم میدهم که چشمهایم را از من نگیرید. این را نوشت و امضا کرد. نماینده صلیب سرخ تعجب کرد که چرا مهدی اصرار میکند چشمهایش را از دست ندهد؟ مهدی گفت زمانی که از خمینیشهر به جهبه آمدم، قرار بود بچههای خمینیشهر به دیدار امام(ره) بروند، من میخواهم چشمهایم را داشته باشم تا بتوانم امام(ره) را ببینم. عمل جراحی انجام شد و عضوی از مهدی قطع نکردند، اما وقتی او را آوردند تقریباً در حالت اغما بود. تا اینکه یک روز دو سرباز عراقی آمدند و پیکر پاک مهدی را از در اردوگاه به قبرستان موصل بردند و دفن کردند. مهدی با امام(ره) محشور شد و ما هم زمانی آزاد شدیم که امام(ره) به رحمت خدا رفته بود.
اوحدی در پایان گفت: اینها را گفتم که بدانید شما در این شرایط سنی هر تصمیمی که در زندگیتان بگیرید، میتوانید عملی کنید و به هرچه میخواهید دست پیدا کنید. برای شما آیندهسازان انقلاب آرزوی عزت، موفقیت، سلامتی و سربلندی دارم.
در ادامه مراسم، دانشآموزان به پرسش و پاسخ با سعید اوحدی رییس سازمان فرهنگی هنری پرداختند. روایتگری دفاع مقدس توسط حبیبالله خسروجردی، تجلیل از فرزندان شهدای مدافع حرم و برگزاری مسابقه و اهدای جوایز به دانشآموزان از دیگر بخشهای مراسم بود و در نهایت برنامه «همدلی فرهنگ» با اقامه نماز جماعت ظهر و عصر به پایان رسید.